پرنده های قفسی ، عادت دارن به بی كسی
عمرشونو بی همنفس ، كز می كنن كنج قفس
نمی دونن سفر چيه ؟
عاشق در به در كيه ؟
هر كی بريزه شادونه
فكر می كنن خداشونه
يه عمره بی حبيبن
با آسمون غريبن
اين همه نعمت اما ، هميشه بی نصيبن
تو آسمون نديدن خورشيد ، چه نوری داره
چشمه كوه مشرق ، چه راه دوری داره
چه می دونن به چی می گن ستاره
دنيا كی ها بهاره
چه می دونن عاشق می شه چه آسون
پرنده زير بارون
قفس به اين بزرگی ، كاشكی پرنده بودم
مهم نبود پريدن ولی برنده بودم
فرقی نداره وقتی ، ندونی و نبينی
غُصت می گيره وقتی ، ميدونی و ميبينی
پرنده های قفسی ، عادت دارن به بی كسی...
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1389برچسب:, ساعت
17:30 توسط علی نيکنام| نظر بدهيد |
Design By : Night Melody |